بخش خبر خوان امروز؛ ایرنا
ساوه – ایرنا – در روزهایی که داغ شهادت فرماندهان و دانشمندان ایرانی، همچون آتشی زیر خاکستر، دلها را میسوزاند، ساوه غدیر را نه تنها به یاد علی، که به نام مقاومت و خونخواهی گره زد؛ جایی که راهپیمایی ایران ذوالفقار علی از میدان غدیر تا بام ساوه، به صحنهای از بیعت با ولایت و خروش علیه رژیم صهیونیستی بدل شد.
به گزارش ایرنا، عصرگاه شنبه، غدیر در ساوه نه فقط جشن ولایت، که فریادی از عمق جان برای عدالت و ایستادگی بود؛ فریادی که از میدان غدیر برخاست و تا بلندای بام ساوه طنین انداخت.
فریادی که اینبار رنگ خون داشت، عطر شهادت و فریاد مظلومیت کودکان خاکنشین اما آسمانیشده ایران را در خود جای داده بود.
کاروانی از مردم، زن و مرد، پیر و جوان، دلهای خویش را به دست گرفتند و راهی شدند؛ راهی به نشانه بیعت با امیر مؤمنان (ع)، اما با بغضی فروخورده از داغی تازه.
در مسیر راهپیمایی، مادرانی دیده میشدند که یک دست فرزندشان را گرفته بودند و دست دیگر را به نشانه یاد کودکان شهید، پُر از عکس و پرچم و خون دل، بالا نگاه داشته بودند.
کودکان ساوه اما سکوت نکرده بودند. صورتهای کوچکشان با نقش پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران، به تابلوهایی از غیرت بدل شده بود. هر نگاهشان، قصهای بود از نسلی که هنوز قد نکشیده، اما سنگر گرفته در برابر طوفان ظلم.
در ابتدای این آیین، بازسازی واقعه ماندگار غدیر، در میان هالهای از اشک و شعف، برگزار شد؛ اما اینبار غدیر، نه فقط اعلام ولایت، که نجوایی بود از عهد با شهیدان.
مردمان، همپای کاروان نمادین غدیر، به سمت بام ساوه حرکت کردند؛ گامهایی که هر کدامش طنین داشت، همچون ضرباهنگ طبل رزم در دل میدان نبرد.
سرودهای انقلابی فضا را به تسخیر درآورده بود و شعارهای “مرگ بر اسرائیل” و “مرگ بر آمریکا” از حنجرههایی بیرون میآمد که آتش گرفته از خشم و غیرت بودند.
و که زمزمهای، لرزه بر جان دشمن میافکند:«وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد…» این تنها شعار نبود؛ سوگند بود، پیمانی مقدس از نسلهایی که آموختهاند «امنیت» را باید در سایه خون شهید پاس داشت.
مردم غیور ساوه، در این آیین نه تنها دلهایشان را به میدان آوردند، که حمایت صریح و جانانهشان را از نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران برای تلافی ددمنشیهای رژیم کودککش صهیونیستی اعلام کردند.
فریادشان روشن بود: ما منتظریم، ما آمادهایم، ما خونخواهیم! باقری، حاجیزاده، رشید، شیخیان… طهرانچی، عباسی، فقهی، مینوچهر، ذالفقاری، مطلبیزاده… نه فقط نام، که مشعلهایی شدند در شب تاریخ، شعلههایی از جان که خاموش نخواهند شد.
این حماسه، تنها به ساوه ختم نشد؛ بامداد شنبه، زرندیه نیز بر خاک بوسه زد، چرا که سه پاسدار دیگر از تبار آفتاب، در حملهای بزدلانه از سوی صهیونیستها به شهادت رسیدند. آنها رفتند، تا ایران بماند.
آری، غدیر امسال در ساوه، تنها یک مراسم نبود؛غدیر امسال، قامت افراشته مقاومتی بود که از قلب یک شهر کوچک، به وسعت یک ملت قد کشید و در هر گام این مردم، نوای یک حقیقت تکرار میشد: «تا ظلم هست، مقاومت ادامه دارد.»