یاد خورشید جمارانی بخیر

بخش خبر خوان؛ به گزارش ایرنا

بجنورد- ایرنا- گاهی یک غروب، ملتی را در غم فرو می‌برد، ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ چنین روزی بود به گونه ای که خورشید انقلاب در غروب غم‌انگیزش چشم از جهان بست و ایران را در سوگی بی‌پایان تنها گذاشت.

یاد خورشید جمارانی بخیر

به گزارش ایرنا، ۳۶ سال از آن شب تلخ می‌گذرد؛ شبی که دل‌ها لرزید، اشک‌ها جاری شد، بغض‌ها شکست و زمزمه‌ یک نام از دل خانه‌ها تا بلندای آسمان پیچید: «روح‌الله رفت.»

امروز، چهاردهم خرداد ۱۴۰۴، سی‌وششمین سالگرد پرواز کسی‌ است که تنها یک رهبر نبود؛ مردی بود که کلمه به کلمه سخنانش، جان می‌بخشید و نگاهش امید می‌داد.

او روح انقلاب بود، نفس ایمان و تبلور ایستادگی در روزگاری که ارزش‌ها خاک خورده بودند.

او آمده بود تا خاک را به افلاک پیوند دهد، تا انسان خسته از تحقیر و سلطه را به قامت راست قامت عاشقی برساند.

یاد خورشید جمارانی بخیر

آمده بود تا بگوید هنوز می‌شود به نام خدا، به پرچم عدالت، به قامت شهید و به اشک مادران شهدا تکیه کرد و در روزگاری که دل‌ها خسته و امیدها شکسته بود، امام آمد و به این ملت جان تازه‌ای داد.

به میدان آمد، بی‌هراس از طاغوت، بی‌توجه به طعنه‌ها و با تکیه بر خدا، وقتی که «قیام الله» به زبان آورد، این تنها یک شعار نبود، آتشی بود که در جان‌ها افتاد، نوری بود که در دل‌ها تابید.

ملت به او دل دادند و او دل به خدا. زن و مرد، پیر و جوان، شهری و روستایی، همه آمدند و با نام او جان دادند تا عزت بخرند.

او از واژه‌ها اسلحه ساخت، از عشق حماسه آفرید و از ایمان، انقلابی جاودانه پدید آورد و در دل نوجوانی که تازه گام در زندگی گذاشته بود، در چشمان پدری که پسرش را به میدان فرستاده بود و در لب‌های خشکیده مادری که قرآن را در آغوش می‌فشرد، امام بود، امید بود، چراغی برای راه فردا بود.

وقتی خبر رحلتش پیچید، انگار قلب یک ملت از تپش ایستاد، بغض فروخورده‌ سال‌ها با فریادی بی‌امان شکست و کوچه‌ها بی‌صدا اشک ریختند، دیوارها سوگوار شدند و زمین هم تاب رفتن روح‌الله را نداشت.

یاد خورشید جمارانی بخیر

پیکرش بر دوش ملتی که عاشقانه دوستش داشتند به معراج رفت؛ در تشییعی که دنیا حیران ماند و تاریخ آن را در حافظه‌ ابدی‌اش ثبت کرد.

او رفت، اما هنوز کلامش شنیده می‌شود، نگاهش حس می‌شود و راهش ادامه دارد.

هنوز هم در دل ماست، در باور نسلی که او را ندیده‌اند اما با او نفس می‌کشند، در قدم‌هایی که به عشق او و به راه او برداشته می‌شود.

امروز، پس از سه دهه، هنوز داغ فراقش تازه است. هنوز وقتی تصویرش را می‌بینیم، اشک بی‌اختیار مهمان چشم‌ها می‌شود.

هنوز دل‌ها برای آن لحظه‌ رفتن می‌لرزد و نگاه‌ها به افق راهی دوخته شده که او برایمان گشود.

روح‌الله رفته است اما روح این ملت با او زنده است.