بخش خبر خوان؛ بهار نیوز
کاهش نرخ بیکاری یا افزایش ناامیدی؟
مطابق دادههای رسمی، نرخ بیکاری در زمستان امسال به ۷.۸ درصد رسید؛ رقمی که در نگاه اول میتواند امیدبخش باشد، اما وقتی در کنار نرخ مشارکت اقتصادی قرار گیرد، معنای خود را از دست میدهد. مشارکت اقتصادی به ۴۰.۱ درصد رسیده است که نهتنها نسبت به فصل قبل کاهش یافته، بلکه از پایینترین ارقام ثبتشده طی سالهای اخیر محسوب میشود. این رقم به آن معناست که درصد قابل توجهی از افراد در سن کار، دیگر نه شاغلاند و نه حتی جویای کار؛ گروهی که در آمار بیکاری بهحساب نمیآیند اما از نظر اقتصادی عملاً غیرفعال شدهاند. این پدیده در اقتصاد بهعنوان «ناامیدان از بازار کار» شناخته میشود، افرادی که از جستجوی شغل دلسرد شده و کنار کشیدهاند.
عقبنشینی بیصدای زنان از بازار کار
در میان گروههای اجتماعی، زنان بیش از دیگران درگیر این عقبنشینی از بازار کار شدهاند. نرخ مشارکت اقتصادی زنان به ۱۳.۱ درصد کاهش یافته است؛ رقمی نگرانکننده که از عقبنشینی بیشتر زنان نسبت به دورههای قبل خبر میدهد. این در حالی است که نرخ بیکاری در میان زنان نیز کاهش یافته، اما نه به دلیل افزایش اشتغال، بلکه به سبب خروج آنان از صف متقاضیان کار. در نتیجه، بسیاری از زنان که تا پیش از این بهعنوان «بیکار» در آمار محسوب میشدند، اکنون اساساً دیگر در هیچیک از دستهبندیهای فعال اقتصادی قرار نمیگیرند. این امر بهطور خاص در مناطق شهری محسوستر است، جایی که ساختار اقتصادی، فرهنگی و نهادی فرصتهای شغلی محدودتر و محدودکنندهتری برای زنان فراهم کرده است.
اشتغال در سطحی پایین، با کیفیتی نازل
از سوی دیگر، نرخ اشتغال نیز همسو با کاهش مشارکت اقتصادی افت کرده و به ۳۷ درصد رسیده است. بررسی توزیع این شاخص در مناطق شهری و روستایی نشان میدهد که کاهش اشتغال بهویژه در روستاها برجستهتر بوده است. هرچند نرخ بیکاری در روستاها کمتر از شهرها گزارش شده، اما تحلیلها حاکی از آن است که این وضعیت نه به دلیل بهبود عملکرد بازار کار در مناطق روستایی، بلکه نتیجه اشتغالهای پنهان، فامیلی، یا کمدرآمدی است که عملاً افراد را در وضعیت اشتغال نگه داشته، اما بدون آنکه کیفیت زندگی یا بهرهوری نیروی کار را افزایش دهد. همچنین اشتغال ناقص – شامل شاغلانی که ناچارند با ساعت کاری کم یا در مشاغل موقتی کار کنند – بخش قابلتوجهی از نیروی کار این مناطق را تشکیل میدهد.
توزیع ناعادلانه فرصتها در جغرافیای نابرابر
از منظر جغرافیایی نیز بازار کار ایران در زمستان ۱۴۰۳ تصویری نابرابر از خود نشان میدهد. نرخ بیکاری استان تهران ۳.۴ درصد اعلام شده که یکی از پایینترین نرخها در کشور است. اما در مقابل، استانهای مرزی مانند کردستان با نرخ بیکاری بالای 13.7 درصد در شرایط بحرانی قرار دارند. این شکاف نهتنها بیانگر توزیع ناعادلانه فرصتهای شغلی است، بلکه از تمرکز نامتوازن سرمایهگذاری و خدمات در مرکز کشور نسبت به مناطق حاشیهای حکایت دارد. استانهایی که به دلایل ساختاری، امنیتی یا محرومیت تاریخی از توسعه پایدار بازماندهاند، اکنون با بحرانیترین وضعیت بیکاری در میان همه استانها مواجهاند.
کاهش ظاهری بیکاری؛ نیاز به نگاه ساختار
در نهایت، آمارهای منتشرشده از بازار کار زمستان ۱۴۰۳ نشان میدهند که کاهش نرخ بیکاری، الزاما نشانهای از بهبود نیست. بلکه در بسیاری موارد، نتیجه خروج نیروهای بالقوه از بازار و افزایش جمعیت غیرفعال اقتصادی است. ساختار بازار کار کشور نیازمند نگاهی نو، اصلاحات ساختاری و برنامهریزی منطقهای دقیقتری است. بدون سیاستهایی برای افزایش نرخ مشارکت، بهبود کیفیت اشتغال و رفع تبعیضهای منطقهای و جنسیتی، شاخصهای بازار کار ممکن است به ظاهر بهبود یابند، اما در عمل فاصلهای روزافزون میان جمعیت در سن کار و فرصتهای شغلی ایجاد خواهد شد؛ شکافی که تداوم آن پیامدهایی فراتر از اقتصاد، برای جامعه ایران خواهد داشت.